spacer

انجمن گلهای سرخ

spacer ***کارگران جهان متحد شوید *** -------- ------ برای آزادی زندانیان سیاسی کوشش کنید - - - - انقلاب راه نجات انسانها از کثافات نطامهای کهنه است ----- بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونيستی بر خود بلرزند. پرولتاريا در اين ميان چيزي جز زنجيرهاي خود را از دست نميدهد، ولي جهاني را بدست خواهد آورد.

Sunday, August 28, 2011

چرا ليبي
چرا ليبي
چرا ليبي بعد از روابط بسيار دوستانه با آمريكا به يك باره سراسر آتش شد.
چرا ليبي بمباران شد
چرا با اين سرعت به يك باره يك ديكتاتور بد شد مگر يك 41 سال براي ديكتاتوري كافي است.
ناتو چرا ليبي را بمباران مي كند.
ليبي نفت دارد
نفت ليبي نزديك اروپا است
اروپا به نفت مرغوب و نزديك نياز دارد
ليبي نفت را مفت نمي دهد.
ليبي ديكتاتوربد دارد

ديكتاتور بد با اروپا و امريكا ديگر خوب كنار نمي ايد

ديكتاتور بد

ديكتاتور بد

ديكتاتور بد
مردم ليبي ديكتاتور را دوست ندارند.
ليبي خائنيني هم دارد
اروپا نفت و خائنين را دوست دارد
اروپا ناتو دارد.
ناتو ليبي را بمباران مي كند
ناتو به ياري خائنين انقلاب پيش رو را منحرف مي كند.
ناتو با شورشيان هم دست مي شود.
اروپا شوراي انتقالي درست مي كند
شوراي انتقالي خائنين را در خود جاي مي دهد.
شوراي انتقالي به اروپا قول مي هد قراردادهاي نفتي و همه منافع اروپا را حفظ كند
ناتو ليبي را به اروپا تحويل مي دهد
ليبي،ناتو، امريكا و اروپا بر ديكتاتور پيروز مي شوند.
نفت ليبي مال اروپا و امريكا مي شود.
امريكا هم البته سهم خود را مي برد.
چين و روسيه هم سهم مي خواهند
آنها سوريه را مثل ليبي مفت نمي دهند.
ليبي ازاد شد اما مردم ليبي ازاد نشدند
ليبي از دست ديكتاتوربد ازاد شد
اما مردم ليبي به دست اروپا افتادند.
زنده باد آزادي
مرگ بر ديكتاتور



Saturday, July 09, 2011

هر روز اگر از دکتر محمد مصدق ياد كنيم بازهم كم است. دكتر مصدق چپ نبود. مهم نيست. چپ بودن كه هنر نيست. چپ بدون كه معيار نيست. چپ بودن كه تقدس نمي افريند. انسان بودن هنر است. انسان بودن هدف است. جامعه انساني هدف است. كه مصدق بود . كه جامعه مصدق در دوران كوتاه خود يك جامعه انساني بود

خبر کوتاه بود
با کمال تاسف اطلاع یافتیم که آقای دکتر محمد مصدق، سحرگاه امروز پنج شنبه در ساعت 5/4 بامداد 14/12/1345 در سن 87 سالگی در اتاق شماره 62 بیمارستان نجمیه تهران زندگی را بدرود گفت

خبری بسیار کوتاه برای مردی بزرگ

سالنامه سازمان اطلاعات انگلیس در سال 1995 درباره اش منتشر کرد
خسارتی که وی به انگلستان وارد کرد از خسارتی که هیتلر در جنگ دوم جهانی به انگلستان وارد کرد بیش تر بود
معترف هستیم که انگلستان در برابر مصدق شکستی بی سابقه را متحمل شد

اولین نفر که با لایحه کاپیتولاسیون در ایران مخالفت کرد

اولین ایرانی فارغ التحصیل در دکتری حقوق
امتیاز حق شیلات و کشتیرانی در دریای خزر را از شوروی باز پس گرفت
شخصا در دادگاه لاهه برای احیای حقوق ملت خویش فریاد کشید
جمال عبدالناصر به گفته خویش او را الگوی خود قرار داد و کانال سوئز را برای مصر ملی کرد
سفیر شوروی در ایران رسما اعلام کرد که دولتش در برابر وی به زانو افتاد
اولین نفر که با استفاده از علوم روز در دانشگاه به بررسی علمی حقوق اسلامی شیعه پرداخت
اولین نفر که حقوق شرعی زنان را به طور علمی در دانشگاه مطرح ساخت
ابرمرد تاریخ ایران، با جان بر کف بودن خویش در راه وطن اجازه نداد که تا سال 1992 امتیاز نفت ایران در انحصار بیگانه باشد

بخشی از بیانات بزرگوار.
” تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من این است که
صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیم ترین امپراطوری جهان را از این مملکت برچیدم

حیات من و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سر فرازی میلیون ها ایرانی و نسل های متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد از آنچه برایم پیش آمد هیچ تاسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سر حد امکان انجام داده ام عمر من و شما و هر کس چند صباحی دیر نخواهد پائید

برای درمان سرطان بینی با وجود اصرار فرزندش که پزشک بود
و دوستدارانش راضی به سفر به خارج برای درمان نشد وگفت
پزشکان ما قادرند همه کاری را برای درمانم انجام دهند

هیات نمایندگی ایران را با هزینه شخصی خود برای دفاع از حقوق ایران به لاهه برد
به اختیار خود ملک خودش را بین کشاورزانش تقسیم کرد!
اما
هنوز هم برای رفتن بر سر مزارش که نیمه ویرانست مشکل وجود دارد
هنوز هم هیچ بنا یا خیابانی به نام وی نیست
بی تردید وی یک ایرانی اصیل بود
ما چطور؟



Wednesday, June 22, 2011

غزل زمانه

نغمه در نغمه ی خون غلغله زد، تندر شد

زمين رنگ دگر، رنگ زمان ديگر شد

چشم هر اختر پوينده که در خون مي گشت برق خشمي زد و بر گرده ی شب خنجر شد

شب خودکامه که در بزم گزندش، گل خون زير رگبار جنون، جوش زد و پرپر شد

بوسه بر زخم پدر زد لب خونين پسر آتش سينه ی گل، داغ دل مادر شد

روی شبگیر گران ماشه ی خورشید چکید کوهی از آتش و خون موج زد و سنگر شد

آنکه چون غنچه ورق در ورق خون مي بست شعله زد در شفق خون، شرف خاور شد

آن دلاور که قفس با گل خون مي آراست لب آتشزنه آمد، سخن اش آذر شد

آتش سينه ی سوزان نوآراستگان تاول تجربه آورد، تب باور شد

وه که آن دلبر دلباخته، آن فتنه ی سرخ رهروان را ره شبگير زد و رهبر شد

شاخه ی عشق که در باغ زمستان مي سوخت آتش قهقهه در گل زد و بارآور شد

عاقبت آتش هنگامه به ميدان افکند آنهمه خرمن خونشعله که خاکستر شد



سعيد سلطانپور را چه كسي اعدام كرد. چرا خون سرخ سعيد بر خاك اين سرزمين جاري شد. جمهوري اسلامي چرا از سعيد وحشت داشت. سلاح سعيد چه بود. قلم و كتاب هايي پر از شعر و داستان و نمايشنامه. اين ها چقدر وحشت آور است براي ارتجاع و سرمايه داري. آري خون سعيد براي از بين رفتن آگاهي ريخته شد. نه به خاطر كمونيست بودن. نه به خاطر فدايي خلق بودن. كه سعيد يك كمونيست و فدايي خلق بود و تا ابد باقي خواهد ماند. اما مهم تر از آن سعيد يك انسان آگاه بود كه آگاهي هم مي بخشيد و اين خطر ناك بود



Tuesday, May 10, 2011


سرود انترناسیونال - وحدت نژاد انسانی


برخیز ای داغ لعنت خورده دنیای فقر و بندگی
شوریده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی.
باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند
آنگه نوین جهانی سازیم هیچ بودگان هر چیز گردند.
( روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما انترناسیونال است........ نجات انسانها. ) 2
بر ما نبخشد فتح و شادی نه شه ، نه بت ، نه آسمان
با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بی امان
تا ظلم از عالم بروبیم نعمت خود آریم به دست
دمیم آتش را و بکوبیم تا وقتی آهن گرم است
(روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما انترناسیونال است........ نجات انسانها.) 2
تنها ما توده ی جهانی اردوی بیشمار کار
داریم حقوق جهانبانی
نه که خونخواران غدار
غرد وقتی رعد مرگ آور بر دژخیمان و رهزنان
در این عالم بر ما سراسر تابد خورشید نورافشان
روز قطعی جدال است...
آخرین رزم ما انترناسیونال است........ نجات انسانها.) 2





از اينجا دانلود كنيد

احمدي نژاد، كه در دوره قبل دست مقام عظمي را بوسيد، در دوره جديد به شانه رسيد و حال مي خواهد روي سر مقام هم سوار شود. اما اين بچه كه حد و مرز را زير پا گذاشته بايد تنبيه سختي شود. روزه خوانها از همه طرف زوزه مي كشند كه اي فغان و درد كه اين غلام ياغي شده است. از طرف ديگر صديقي در تريبون سخن پراكني هر جمعه، با ناموس احمدي نژاد هم سر صحبت را باز مي كند. مجلس فرمايشي هم راي جمع مي كند تا محمود خان را بترساند. اما محمود و رحيم و سپاه پشت سر از مظلوميت ناموسي بهره خواهند برد و بر اساس پول سانديس و يارانه مي خواهند از توان مردمي كه دنبال خودرو مي دوند استفاده كنند.

اما وظيفه ما در اين شكاف كه هر روز دهانش بيشتر باز مي شود چيست؟ سكوت و نظاره به هيچ عنوان كافي نيست. بايد هيزم و آتش بيار اين معركه شد. اين دورباطل كه از نابودي رفسنجاني شروع شد بايد به نابودي محمود خان و مقام ختم شود. بايد يكي به نعل زد و يكي به تخته. بايد از حقوق قانوني محمود و از ديكتاتوري مقام عظمي سخن گفت. بايد از ناخلفي و چهره روحاني مقام عظمي ناله و فغان سر داد

نبايد گذاشت محمود به تنهايي غرق شود. بايد خيلي ها را با خود غرق كند



Wednesday, April 27, 2011









براي روز جهاني كارگر

براي روزي كه بايد از كار جان فرسا دست كشيد

براي روزي كه بايد استواري و پايمردي را به رخ سرمايه كشيد

براي اين روز كه همه انسانها هستند


و در مقابل خوي غير انساني با لبخند وجود خود را فرياد مي زنند

براي اين روز
براي اين روز
براي اين روز
براي اين روز سرخ
يك صدا
زنده باد برابري و آزادي

همه در ميدان آزادي خواهيم بود


سبز و سرخ و سپيد





Monday, April 25, 2011




اعلامیه حزب کمونیست ایران به مناسبت

اول ماه مه، روز جهانی کارگر

(2011)

اول ماه مه برای طبقه کارگر ایران نیز مانند هم طبقه ای هایش در سراسر جهان به نماد آگاهی طبقاتی، آگاهی بر شرایط کار و زندگی و مبارزه و آگاهی بر شرایط رهایی از ستم و استثمار نظام سرمایه داری تبدیل شده است. کارگران جهان در این روز با تعطیل کردن کار، با حضورشان در صحنه خیابانها ، با نمایش همبستگی بین المللی صفوف خود ، با نشان دادن جهانی بودن مبارزه شان، زوال حتمی این نظام را نوید میدهند.

جنبش کارگری ایران امسال در شرایط و در فضای سیاسی جدیدی از لحاظ جهانی و منطقه ای می رود تا مراسم و آکسیون های اول ماه مه را برگزار نماید. در سطح کشورهای پیشرفته سرمایه داری، تعرض دولت ها به سطح زندگی و معیشت کارگران و تهیدستان جامعه، بمنظور تخفیف بحران اقتصادی، بحران اجتماعی، اعتصابات و مبارزات توده ای طبقه کارگر و اقشار کم درآمد جامعه را بدنبال داشته است. در سطح منطقه ای خیزشهای انقلابی که در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه در جریان است که اوضاع سیاسی ایران را نیز تحت تاثیر قرار داده است . این خیزش ها که در محتوای واقعی خود ضد سرمایه داری هستند، دیکتاتوری های چند ده ساله را به زیر کشیدند و نظم امپریالیستی موجود در منطقه را در هم ریختند. این تحولات و تحرک توده ای طبقه کارگر در کشورهای پیشرفته صنعتی بر متن تشدید بحران اقتصادی و ورشکستگی ایدئولوژیک نئولیبرالیسم بورژوایی نوید بخش آغاز دوره جدیدی از تحولات انقلابی در منطقه است.

در داخل ایران ناتوانی و بن بست دولت سپاه پاسداران و جناح حاکم در تخفیف بحران اقتصادی و سیاسی، ناکارائی حربه سرکوب در به زانو در آوردن توده های مردم معترض و انزوای بین المللی رژیم، کشمکش و دو دستگی در درون جناح حاکم را تشدید کرده و بحران حکومتی را وارد فاز جدیدی نموده است. اینها همه در حالی است که تشدید بحران اقتصادی، و گسترش ابعاد بیکاری و فقر و گرانی هیچ راهی برای عقب نشینی کارگران و توده وسیع تهیدستان جامعه باقی نگذاشته است. این اوضاع عینی گسترش مبارزات کارگری و توده ای را نه تنها به امری ممکن بلکه به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. رشد نسبی اعتراضات و اعتصابات کارگری در ماههای اخیر، آغاز موج دوم مبارزات توده ای که به بارزترین شکل آن در تظاهرات خیابانی روز 25 بهمن خود را نشان داد، امتناع دسته جمعی از پرداخت قبوض آب و برق و گاز، بر متن این اوضاع جریان دارد. این اوضاع متحول سیاسی طبقه کارگر ایران را در برابر انجام یک وظیفه تاریخی قرار داده است و به مراسم و آکسیونهای اول ماه مه امسال جایگاه ویژه ای بخشیده است.

موج اول خیزش توده ای سال 1388 که بیش از شش ماه ادامه داشت ، در غیاب حضور اجتماعی طبقه کارگر و فقدان یک رهبری انقلابی نتوانست پیشروی خودش را تضمین کند. موج دوم این مبارزات در شرایطی آغاز شده است که هنوز از ضعفهای اساسی دوره قبل رنج می برد. شرایط عمومی مبارزه طبقاتی و روند اوضاع سیاسی در ایران و همچنین تجربه و روند مبارزات انقلابی در کشورهای منطقه، همه از طبقه کارگر ایران می طلبد که با قدرت اجتماعی خودش وارد میدان شود. طبقه کارگر در شرایطی در برابر ایفای این نقش تاریخی قرار گرفته است که به لحاظ سازمانیابی در تشکل های توده ای و طبقاتی و حزب سیاسی کمونیستی خودش آمادگی کافی برای انجام این نقش تاریخی را ندارد. اما طبقه کارگر ایران یک توده بی شکل نیست. علاوه بر وجود محافل کارگری، کمیته های مخفی کارخانه، گروه های ورزشی و هنری، تعدادی از تشکل های مستقل کارگری که به ابتکار فعالین و پیشروان جنبش کارگری تشکیل شده اند، دارای یک شبکه به هم مرتبط وسیعی از فعالین و رهبران رادیکال و سوسیالیست کارگری است. این فعالین و رهبران کارگری در دل مبارزات کارگران پرورده و به هم مرتبط شده اند و با فداکاری و جانفشانی هایی که در دفاع از منافع کارگران از خود نشان داده اند به چهره های مورد اعتماد کارگران تبدیل شده اند.

در شرایط کنونی و در غیاب تشکل های طبقاتی و توده ای کارگری، منافع عمومی مبارزه طبقه کارگر، نیاز حیاتی جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و روند اوضاع سیاسی وظایف بس خطیری را بر دوش این شبکه از رهبران و پیشروان جنبش کارگری قرار داده است. اکنون بيکارسازی های گسترده و ادامه دار، عدم امنيت شغلی، رواج قراردادهای سفيد امضا، دستمزدهای سه مرتبه پايين تر از خط فقر، به تعويق انداختن پرداخت همين دستمزدهاي ناچيز، نبود مسکن مناسب و حذف سوبسيدها، احساس آسودگی و يک زندگی شايسته انسان را بکلی از طبقه کارگر سلب کرده است. در واقع رژیم سرمایه داری حاکم همه راههای عقب نشینی را از طبقه کارگر مسدود کرده است. راه در رفتن از زیر بار این زندگی مشقت بار که زندگی طبقه کارگر را به تباهی کشانده است وجود ندارد، باید ایستاد، مبارزه کرد و جنگید و دشمن طبقاتی را به عقب راند. اما کاملا روشن است که با اعتراضات، اعتصابات و مبارزات پراکنده و بدون ارتباط با هم نمی توان رژیم سرمایه داران را به عقب راند. فقط با اعتصابات هماهنگ و همزمان کارگری در ابعاد سراسری است که می توان طبقه سرمایه دار و رژیم شان را وادار به عقب نشینی کرد و در همان گامهای اول خواست های عاجل طبقه کارگر را به آنان تحمیل نمود. اکنون منافع طبقه کارگر و ضرورت در هم شکستن تعرض رژیم سرمایه به سطح زندگی و معیشت طبقه کارگر، تلاش برای سازماندهی و برپایی اعتصابات هماهنگ و سراسری کارگری را در صدر اولویت های فعالین و رهبران کارگری قرار داده است.

از طرف دیگر سازماندهی و برپائی اعتصابات سراسری کارگری یکی از پیش شرطهای پیشروی جنبش آزادیخواهانه مردم ایران است. تجربه نشان داده است که تظاهرات سیاسی هر اندازه هم که تاکتیک و مکانیسم اجتماعی مناسبی برای آموزش سیاسی توده ها و غلبه بر بی تفاوتی سیاسی اقشار مختلف مردم باشد،اما در غیاب حضور اجتماعی طبقه کارگر در صحنه سیاسی و اراده متحد کارگران در مراکز کار و تولید، نمی تواند رژیم حاکم را به زیر بکشد. در شرایطی که رژیم برای مقابله با اعتراضات مردم با آرایش جنگی به میدان می آید و از سرکوب و کشتار در خیابان ها ابایی ندارد، باید با توقف کار و تولید در کارخانه ها و مراکز و مؤسسات تولیدی ماشین سرکوب رژیم را زمینگیر و خنثی نمود. باید با اعتصابات سراسری کارگری توازن قوای سیاسی را به نفع مبارزات توده ای عوض کرد و زمینه های پیشروی آن را فراهم آورد. تلاش برای سازماندهی اعتصابات کارگری و تامین حضور طبقه کارگر در عرصه مبارزه سیاسی تنها یک امر تاکتیکی برای غلبه بر محدودیت های تاکتیک تظاهرات و جنگ و گریز خیابانی نیست بلکه در همانحال یکی از ارکان استراتژی سوسیالیستی برای تامین رهبری طبقه کارگر بر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و تضمین پیروزی آن است. در شرایطی که طبقه کارگر از نبود تشکل های توده ای و طبقاتی خود رنج می برد سازماندهی اعتصابات سراسری کارگری به عزم و اراده و درجه نفوذ و اعتبار فعالین و پیشروان سوسیالیست کارگری گره خورده است.

تداوم تلاش و فعالیت برای ایجاد تشکلهای توده ای و طبقاتی کارگران بر متن مبارزه برای بیرون آوردن مبارزات روزمره کارگران از پراکندگی، بهم مرتبط کردن این مبارزات، و سازماندهی اعتصابات سراسری کارگری جایگاه واقعی خود را باز می یابد. تجربه مبارزات انقلابی در مصر نشان داد که شبکه فعالین کارگری در این کشور نقش تعیین کننده ای در سازماندهی اعتصابات کارگری، سازماندهی تجمعات اعتراضی و تضمین پیشروی مبارزات انقلابی داشتند. اول ماه مه روز جهانی کارگر، روز اعلام عزم رهبران و فعالین جنبش کارگری ایران برای انجام این وظایف طبقاتی و تاریخی است.

رمز سازماندهی و برگزاری موفقیت آمیز و هرچه شکوهمندتر مراسم و آکسونهای اول ماه مه در به میدان آورن نیروی توده های کارگر است. فعالین حزبی و فعالین سوسیالیست جنبش کارگری نباید از نظر دور دارند که آنها در تدارک سازمان دادن یک آکسیون طبقاتی هستند. اول مه یک آکسیون طبقاتی است. این تأکید از این جهت لازم است که اولاً بخوبی روشن شود، حزب کمونیست ایران بهیچوجه خواستار یک "آکسیون حزبی و سازمانی" منزوی و جدا از حرکت طبقه، آکسیونی که نه بر پایه حرکت آگاهانه و مستقیم توده های کارگر، بلکه بر اساس حرکت جداگانه سازمانی قرار دارد، نیست. از این رو فعالین و پیشروان کمونیست باید بکوشند که تشکل ها و نهادهای مستقل کارگری را علیرغم اختلافات سیاسی و نظری که با هم دارند متقاعد کنند که برای سازماندهی نمایش اتحاد طبقاتی کارگران در اول ماه مه با هم همکاری و اتحاد عمل داشته باشند. منافع طبقاتی کارگران در مقابل سرمایه داران و دولتشان و کل نیروهای اپوزیسیون بورژوازی ایران این نوع اتحاد عمل و همکاری ها را لازم و ضروری ساخته است.

اما تأکید بر طبقاتی بودن مراسم و آکسیونهای 11 اردیبهشت روز جهانی کارگر و نقشی که فعالین و پیشروان کمونیست جنبش کارگری در سازماندهی و برپایی این آکسیون سراسری بر عهده دارند بمعنای آن نیست که فعالین کارگری از تلاش برای مشارکت مردم آزادیخواه ایران و جنبش های پیشرو اجتماعی در این آکسیون ها غافل باشند. تلاش در این زمینه به معنای عزم فعالین و رهبران جنبش کارگری ایران برای تأمین حضور اجتماعی طبقه کارگر در جنبش آزادیخواهانه مردم ایران است.

جوانان، مردم آزادیخواه ایران

شما که از این همه رنج و محرومیت و سرکوب هار و افسار گسیخته رژیم جمهوری اسلامی به جان آمده اید و مترصد فرصتی هستید تا خشم و اعتراض خود را علیه ادامه وضع موجود اعلام کنید، 11 اردیبهشت روز جهانی کارگر فرصت مناسبی است که در سراسر کشور همدوش زنان و مردان کارگر به خیابان ها بیایید، و با ابراز همبستگی با طبقه کارگر ایران و در اعتراض به ادامه وضعیت موجود پرچم مطالبات خود را برافرازید.

جنبش کارگری ایران بنا به تجربه و سنت سالهای گذشته در روز اول ماه مه در قطعنامه های خود بر مطالباتی تأکید می کند که نه تنها خواستهای محوری طبقه کارگر ایران را در بر دارد بلکه بر عاجل ترین مطالبات جنبش های اجتماعی دیگر و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران نیز تأکید می کند.

کارگران ایران در این روز با اتکا به تجارب مبارزاتی تاکنونی شان بر خواست افزایش دستمزدها متناسب با سطح تورم واقعی و متناسب با تامین یک زندگی انسانی، تامین بیمه بیکاری مکفی برای کلیه افراد آماده بکار، لغو کار کودکان، آزادی بیان، آزادی تشکل، تحزب، اعتصاب، آزادی قلم، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و پایان دادن به مجازات اعدام، پایان دادن به تبعیض جنسی علیه زنان و تأمین برابری زن مرد در کلیه عرصه های زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تأکید می کنند.

طرح این مطالبات در اوضاع و احوالی که رژیم جمهوری اسلامی با تمام قوا توده های کارگر را به کار شاق و طاقت فرسا در کنار بیکاری میلیونی محکوم کرده است و در حالی که تمام قدرت مخرب خود را برای پایین آوردن سطح دستمزدها و راندن کارگران به زندگی کردن در زیر خط فقر بکار انداخته است؛ خود نشانه این است که طبقه کارگر ایران با تمام نیرویش بر حق انسانی توده های کارگر و اکثریت مزدبگیران جامعه برای برخورداری از آسایش و رفاه تأکید میکند و پرچم مبارزه علیه این اوضاع نکبت بار را استوار در دست دارد.

از سوی دیگر، تاکید بر آزادی بیان، آزادی تشکل، تحزب، اعتصاب، آزادی قلم، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و پایان دادن به مجازات اعدام نشانه پیشتازی طبقۀ کارگر در مبارزه برای تأمین آزادی های دمکراتیک در جامعه است. تأکید بر این خواستها و تمرکز نیروی طبقه کارگر برای تحمیل آن به رژیم، عملاً بدین معناست که طبقه کارگر عزم خود را برای ایفای نقش تاریخی خود در رهبری جنبش آزادیخواهانه مردم ایران اعلام کرده است. طبقه کارگر این ظرفیت را دارد که با تکیه به نیروی خود در پیشاپیش صفوف بخشهای تحت ستم و توده های محروم، جامعه را بسوی تحول انقلابی سوق دهد.

تأکید قطعنامه های اول ماه مه بر خواست آزادی های سیاسی، و آزادی زندانیان سیاسی و تأکید بر حقوق انسانی همه افراد برای برخورداری از یک زندگی آزاد و انسانی ، خود گواه اعتراض و حرکت طبقۀ کارگر علیه جهنم اختناق، قحطی و ارعابی است که رژیم اسلامی بر پا داشته است، و طبقه کارگر در اول مه با این شعارها نیروی رزمنده اش را برای پایان دادن به این شرایط متحد و متمرکز میکند.

حزب کمونیست ایران ضمن گرامیداشت اول ماه مه روز جهانی کارگر، این نماد همبستگی شورانگیز طبقاتی را به کارگران سراسر جهان شادباش می گوید.

گرامی باد اول ماه مه روز جهانی کارگر

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری

کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران

اردیبهشت 1390

آوریل2011



Tuesday, April 19, 2011

باز گشت


انجمن گلهاي سرخ بعد از مشكلاتي كه در گذشته پيدا كرد كه در اينجا امكان بيان آن وجود ندارد، براي سال 90 تصميم گرفته است به طور جدي و مستمر فعاليت هاي خود را آغاز نمايد. بنابر اين ضمن پوزش از همه دوستان و رفقا سال نو و بهار را آغاز دوباره تلاشهاي خود جهت برقراري برابري و ازادي مي دانيم.




زنده باد سوسياليسم، راه برابري و آزادي انسانها


spacer
powered by blogger